·٠•● ღ°عاشقانه زندگی کن°ღ ●•٠·˙

بهشت در گرو خوبیهاست برای بدست آوردن آن باید از لذتهای دنیوی گذشت

چند وقتیست

چند وقتیست


هر چه می گردم


هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...


نگاهم اما ...


گاهی حرف می زند...


گاهی فریاد می کشد...


و من همیشه به دنبال کسی می گردم


که بفهمد یک نگاه خسته


چه می خواهد بگوید ...

 

 

 

 


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 19:28 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

دل نوشته هاااااا ............!!

تو آیا عاشقی کردی بفهمی عشق یعنی چه؟
تو آیا با شقایق بوده‌ای گاهی؟
نشستی پای اشکِ شمعِ گریان تا سحر یک شب؟

 

 


تو آیا قاصدک‌های رها را دیده‌ای هرگز،
که از شرم نبود شاد‌پیغامی،
میان کوچه‌ها سرگشته می‌چرخند؟
نپرسیدی چرا وقتی که یاسی، عطر خود تقدیم باغی می‌کند
چیزی نمی‌خواهد

 

 

 

 


و چشمان تو آیا سوره‌ای از این کتاب هستی زیبا،
تلاوت کرده با تدبیر؟

 

 

 

 

تو از خورشید پرسیدی، چرا
بی‌منت و با مهر می‌تابد؟
تو رمز عاشقی، از بال پروانه، میان شعله‌های شمع، پرسیدی؟
تو آیا در شبی، با کرم شب‌تابی سخن گفتی
از او پرسیده‌ای راز هدایت، در شبی تاریک؟

 

 

 

 


تو آیا، یاکریمی دیده‌ای در آشیان، بی‌عشق بنشیند؟
تو ماه آسمان را دیده‌ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه‌شب‌ها بربتاباند؟
تو آیا دیده‌ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟

 

 

 

 


تو آیا هیچ می‌دانی،
اگر عاشق نباشی، مرده‌ای در خویش؟
نمی‌دانی که گاهی، شانه‌ای، دستی، کلامی را نمی‌یابی ولیکن سینه‌ات لبریز از عشق است…

 

 

 

 


تو پرسیدی شبی، احوال ماه و خوشه زیبای پروین را؟
جواب چشمک یک از هزاران اخترِ آسمان را، داده‌ای آیا ؟!

 

 

 

 


ببینم، با محبت، مهر، زیبایی،
تو آیا جمله می‌سازی؟

 

 

 

 


نفهمیدی چرا دل‌بستِ فالِ فالگیری می‌شوی با ذوق!
که فردا می‌رسد پیغام شادی!
یک نفر با اسب می‌آید!
و گنجی هم تو را خوشبخت خواهد کرد!

 

 

 


تو فهمیدی چرا همسایه‌ات دیگر نمی‌خندد؟
چرا گلدان پشت پنجره، خشکیده از بی‌آبیِ احساس؟
نفهمیدی چرا آیینه هم، اخمِ نشسته بر جبینِ مردمان را برنمی‌تابد؟

 

 

 

 

 


نپرسیدی خدا را، در کدامین پیچ، ره گم کرده‌ای آیا؟

 

 

 

 

 


جوابم را نمی‌خواهی تو پاسخ داد، ای آیینه دیوار!!؟
ز خود پرسیده‌ام در تو!
که عاشق بوده‌ام آیا!!؟
جوابش را تو هم، البته می‌دانی
سکوت مانده بر لب را
تو هم ای من!
به گوش بسته می‌خوانی

 

 




برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 3 / 1392 ] [ 19:18 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

بهش بگید ........

اینجا یکی منتظره عبوره شه



بهش بگید اینجا یکی دیوونه ی غرورشه



بهش بگید اگه نیاد یه نفر اینجا میمیره



بهش بگید یکی داره از دوریش اتیش میگیره
بگید از اون روزی که رفت پرنده ای نمیخونه



بهش بگید بی معرفت میذاشتی عکسات بمونه
میذاشتی چتر زندگیم یه خورده بارونی بشه



توو حسرت روزای خوش گذاشتی قربونی بشه



بهش بگید که چشمامو برنمیدارم از حیات
بهش بگید اینجا یکی میمیره واسه اون صدا



کاش میدونست دنیا برام بدون اون یه زندونه
از روزی که رفته شدم مثل یه دیوونه

 

.

.

.

.

.

 

 

 

.

.

.

.

.

.

 

..................


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 19:11 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

باز دل آسمان گرفته....

باز دل آسمان گرفته....

بغضش را با تمام وجود حس میکنم

از ان بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند

خوش به حال اسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند

اسمان نمی داند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد

خدایا کمکم کن برای یه شروع تازه

برای فکر نکردن به خیلی چیزها .....

برای فکر نکردن به خیلی آدم ها

 که آزارشون رو در لفافه ی محبت به وجودم وصله زدند...

و دور شدن .......

سرم با دیگران گرم است ، دلم با تو.

دلم را استوار کرده ام،

که دل نبندم.

نه به چشمهای بیگانه ای.

نه به حرفهای بیگانه ای.

می خواهم آزاد باشم.

از قید تملک خود و دیگران ...

 

 


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:59 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

"زندگی"


من آن بازیچه ای هستم

که میرقصم به هر سازت

تو میخندی به کبر آخر به این چشمان گریانم

خدایی ناخدایی

هرچه هستی غافلی یارب

که من آن کشتی بشکسته ای در کام طوفانم

توئی قادر توئی مطلق

نسوزان خشک و تر باهم

که من فریاد نسلی

عاصی و قومی

پریشانم

 

 

 

 


زندگی

"زندگی" بـه من آموخـت . . .

آدمها نـه " دروغ " می گویند

نه زیر " حرفشان " می زنند .

اگر " چیزی " می گویند . . .

صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت

نبـایـد رویش " حساب " کرد 

 


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:55 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

برای خودت دعا کن که آرام باشی

خودت رو دوست داشته باش و برای خودت دعا کن!

برای خودت دعا کن که آرام باشی

وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی

تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد

برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛

آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمون کنار بروند وخورشیددوباره بتابد

برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی

برای خودت دعا کن که سرسفره ی خورشید بنشینی و چای آسمانی بنوشی

برای خودت دعا کن تا همه ی شب هایت ماه داشته باشد

چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است

ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت را ببینی

برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛

آخه راهی را که باید بروی خیلی طولانی است

خیلی چاله چوله داره؛

دام های زیادی در آن پهن شده و باریکه های خطرناکی داره

پر از گردنه های حیران و سنگلاخ های برف گیر است

برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی

چون هر جای راه بایستی مرده ای

و مرگی که شکل نفس نکشیدن به سراغ آدم بیاید، خیلی دردناک است

هیچ وقت خودت را به مردن نزن!

برای خودت دعا کن که زنده بمانی

زنده ماندن چند راه حل ساده دارد

برای اینکه زنده بمانی،

 نباید بگذاری که هیچ وقت بیشتر از اندازه ای که نیاز داری بخوابی

باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری بدهد

بیداری هایی آمیخته با روشنایی، صدا، نور، حرکت

تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی

همیشه سهمت را بخواه

و بیشتر از آنچه که به تو شادمانی ارزانی می شود،

 در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را بگیرند

برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی

 و نگذاری هیچ چیزی سینه ات را آلوده کند

برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد

هرچند وقت یکبار قلبت را به فرشته ها نشان بده

و از آنها بخواه قلبت را معاینه کنند

دریچه هایش را، ورودی ها و خروجی هایش را

 و ببینند به اندازه ی کافی ذخیره شادمانی در قلبت داری یا نه!

اگر ذخیره ی شادمانی هایت دارد تمام می شود،

 باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی

آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود

آن وقت صدایش کن

به نام صدایش کن

او حتماً برمی گردد و به تو نگاه می کند و از تو میپرسد که چه می خواهی؟!

تو صریح و ساده و رک بگو

هر چیزی که می خواهی فقط از خدا بخواه

خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمی کند

شادمان باش

او به تو زندگی بخشیده است و کمکت می کند که زنده بمانی

از او کمک بگیر

از او بخواه به تو نفس، قدم زدن، کوه، سنگ، دریا، شعر، درخت، تاب، بستنی،

سجاده، اشک،حوض، شنا، راه،  دست، آلبالو، لبخند، دویدن و عشق... بدهد.


آن وقت قدر همه ی اینها را بدان و آن قدر زندگیت را ادامه بده

 که زندگی از اینکه تو زنده هستی به خودش ببالد !

و در نشیب و فرازهای زندگی ات دیگران را نیز فراموش نکن ...

 

 

 

 

 

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:52 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

خدایا ................

بعضی وقتها باید یقه‌ ی احساست را بگیری

با تموم قدرت سرش داد بزنی و بگی:

تورو خدا بسه‌

بسه‌ دیگه‌ تا حالا هرچی کشیدم  از دست تو بود

 

 

 

 

 

 


من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار
مجازی می نویسم !

از لج تـو . . .


از لج خـودم . . .

که حاضر نبودیم یک بار

این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !

 

 

 


می گویند : سـاده نیست . . .

گذشتن از كسى كه گذشته هایت را ساخته و آینده ات را ویران كـرده ...!!!

امـا من گذشتم . . .

 

 

 

 

 

 


گاهی هیچکس نیست تا باهاش درد دل کنیم ....

دلت میخواد با یکی حرف بزنی ..... درد دل کنی

اونوقت یه چیزی ته دلت بهت میگه :

با اونی که اون بالاست حرف بزن

ناخود آگاه رو میکنی سمت آسمون

میگی خدایا ................

 

 


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:42 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

حرف دلت را بگو....


مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم

چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم

غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند

هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم

هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم

 

 

 

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

 

 



گاه می اندیشم...

چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم

همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران

وخدایی که زلال تر از باران است

 

 

 

 

 

 


نگران چی هستی؟

گاهی  خدا   درها و پنجره ها را قفل میکنه

زیباست اگر فکر کنی بیرون طوفانه

و

خدا


میخواد از تو محافظت کنه

پس بخند

وقتی سکوت خدا را در برابر عبادتت دیدی،

نگو خدا با من قهر است.

او به تمام کائنات فرمان سکوت داده،

تا حرف دل تو را بشنود.

پس حرف دلت را بگو....

 

 

 

 


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:36 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

به همین سادگی …



در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،

در حالیکه گویی ایستاده بودم !

چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،

 در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !

دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !

به همین سادگی …


چشمه ها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا میکنند

کوه ها با قله ها و دریا ها با موج ها زندگی پیدا میکنند

و همه ی انسان ها با عشق …

پس بار خدایا بر من رحم کن

بر من که میدانم ناتوانم رحم کن

باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم

باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم

و حتی من نباشد …

اما نباشد لحظه ای که در قلبم”عشق” نباشد !

 

 

 

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

 

 


خدایا بیا پشت آن پنجره که وا میشود رو به سوی دلم !

بیا پرده ها را کناری بزن که نورت بتابد به روی دلم !

خدایا کمک کن که پروانه ی شعر من جان بگیرد

کمی هم به فکر دلم باش ، مبادا بمیرد

خدایا دلم را که هر شب نفس می کشد در هوایت

اگرچه شکسته ، شبی می فرستم برایت

 

 


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

 

 



وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد

  و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،

وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،

وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،

وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،

وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،

وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،

وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،

چشمهایت را ببند و از ته دل بخند

 که با هر لبخند روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر
جوان میشود.

.........


برچسب‌ها: عاشقانه , asheghane, eshgh,
[ سه شنبه 2 / 4 / 1392 ] [ 18:28 ] [ SiLeNt_Boy ] [ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 32 صفحه بعد